تحلیلی بر وقایع دانشگاه امیرکبیر علیه حجاب
بسم الله الرحمن الرحیم
سکوت مرگ بار جریانات مدعی حقوق حیوانی برای انسانها تا حقوق انسانی برای حیوانها ، در خصوص بی هرمتی به یک دانشجوی نمونه محجبه و بی حرمت کردن او ، تا مغز استخوانشان را به درد آورده است.
چه توجیهی برای این عمل وجود دارد ؟
هیچ . هیچ ِ هیچ ! ِ
فقط یک نوع کار می توانند بکنند .
این کار ، ابهام آفرینی و طرح پرسشهایی بغایت سفیهانه و خنده آور ، برای خالی نبودن عریضه و به انحراف کشیدن موضوع است. والا اینجوری ادامه داند که آبرویی برایشان باقی نمی گذارد !
بخش اول : ابهام آفرینی در اصل موضوع .
جور اول : انکار کل ماجرا.
البته این خیلی ناکارآمد است. طرف از دانشگاه اخراج شده و تجمعی هزار نفره در محکومیتش شکل گرفته .در حال حاضر به دستگاه قضایی هم معرفی شده است.
جور دوم : ابهام در شکل . آقا اینطوریها هم نبوده ، اون طوری ها هم نبوده .
پس معلوم نیست کدام طور بوده ؟ اینجا به تو توضیحی نمی دهند.
جور سوم : ما که ندیدیم . ما که نمی دونیم . ما که خبر نداریم .
خبر نداری ؟ اگه داشتی که وضعت بهتر از حالات بود که ! نداشته باش ! حالا چون تو نمی دونی ما باید چیکار کنیم ؟ ممکنه تو تا آخر عمرت بخوای نادون باقی بمونی. می خواهی بدونی؟ ما که نوشتیم. ما که گفتیم . قبول نداری – چه وقت قبول داشتید که این بار دومش باشه ! – برو خودت بپرس. خودت تحقیق کن . حال نداری بپرسی ؟ خب برو بمیر ! پس چرا اظهار فضل می کنی ؟
بخش دوم : طرح موضوعات موازی و برابری طلبی ! مثلا چه جوری ؟ خودت ببین :
جور اول : ببینم ؛ ناموس ما (؟!؟!) رو تو خیابون بهش گیر میدن اشکالی نداشت ، به یه دختر یه چیزی حالا گفتن (!!!!!!!؟!؟!؟! ) اشکال داره ؟ اگر کار ایشون اشکال داشته کار نیروی انتطامی هم اشکال داره ؟
طراح این ادعا ، مغزش باید از تو لپ لپ بیرون اومده باشه. یا اینکه فکر می کنه مغز دیگران از اون تو اومده بیرون ! یکی نیست بهش بگه بابا ! عمو وو ! بیدار شو ! تب کردی بیا برات درجه بذارم پاشویه ات کنم ! نیروی انتظامی داره اعمال قانون می کنه . چیزی رو پیگیری می کنه که هم وظیفه اش است هم همه مردم هم صدایشان در آمده. در اینترنت هم همهء الوده ها را عصبانی کرده . این یعنی چی که تو این رو با کار این لمپن بی شخصیت مقایسه می کنی ؟ اولاً اون دختر در حال انجام وظیفه اش ( حفظ حجاب ، آنهم در بهترین وضعیت ) بوده . دوماً آقای استاد جلوی اجرای وظیفه او را می گیرد ( حجاب او را ناقص می کند ) سوماً به او توهین می کند و چهارماً دست به عمل مجرمانه می زند. میگم مشکل مغزی داره بگید نه !
جور دوم : چطور موقعی که رئیس جمهورتون یک خانم رو بغل کرد و بوسید ، صداتون در نیومد ، خوبه زرین کلک هم پیرمرده ها ! حالا چی شده سروصداتون در اومده ؟
نظرتون در مورد نویسنده این تیپ مطلب چیه ؟ ماجرای این بنده خدا مثل ماجرای آن بنده خدا است که می گفت "خسن و خسین هر دو دختران معاویه بودند" در حالیکه اولا خسن و خسین نبود و حسن و حسین بود و دختر نبودند وپسر بودند و فرزندان معاویه نبودند وفرزندان علی ! یعنی کلمه کلمه اش اشکال داشت. آقا می گوید بغل کردن ! ماجرای بوسیدن دست معلم از روی دستکش را چون نمی تونسته بالا پایین کند ، اصلا عوض کرده ! حالا انگار ماجرا برای توهین بوده نه برای تکریم ! بعد هم انگار از روی اجبار بوده و نه از روی احترام ، بعد هم انگار نه انگار که پیرزن معلم کلاس اول ابتدایی ایشان بوده ! یحتمل جنس مغزی که اجازه مقایسه و تشبیه این بود بحث را بدهد نزدیک به جنس مغز سازنده و سرایندهء جور اول است.
جور ناجور سوم ! : همیشه بدحجابها تحقیر شده اند ، یکبار هم بگذار با حجابها تحقیر شوند. این یک نوع اعتراض بوده به تحمیل حجاب به مردم !
هی هی ! تو یکی دیگه خیلی از مرحله پرتی ! این کسی که به خانم هاجر سلیمی حمله کرده زن نبوده ها ! مرد بوده ! چه جوری طرح مبارزه با بدحجابی بهش ایجاد فشار کرده ؟ آیا چون دیگه نمی تونسته دید بزنه ؟ چه ربطی داره ؟ ضمناً شما نکنه آنارشیستی ؟ یحتمل با این حساب فردا آقایون دزد هم می تونن بیان دهن جنابعالی را با دیوار یکی کنند. چون پلیس آنها را مجبور به عدم دزدی می کند و این هم نوعی واکنش به آن است . اینهمه دزدها تحقیر(؟!) می شوند یکبار هم غیر دزدها ! نه ؟ چه فرقی می کند ؟ پلیس که مامور شرع نیست. مامور قانون است. پلیس بین مردم بر اساس قانون حکم می کند. اگه با اجرای قانون مشکل داشتید چرا با شعارهای مدنیت اومدید تبلیغات کردید ؟چرا بدروغ گفتید برای حاکمیت قانون تلاش می کنید ؟ انگار بین ارتکاب حرام بی حجابی که حد شرعی دارد ، با انجام واجبی رعایت حجاب هیچ تفاوتی نیست و ارزش هر دو برابر است !
جور داغون چهارم ! : آقای زرین کلک ، استاد مبرز در فلان و بهمان است. هفت خط ترین ، ببخشید منظورم خوش خط ترین طراح کشور است. آقای زرین کلک فلان است. آقای زرین کلک بهمان است.
خب. جناب. خط خطی که هیچی . من هم در تخصص خودم در کل وزارتخانه ام نفر نخبه ای هستم . پس در کشور نخبه هستم . بفرما با زبان خوش برو کل حساب بانکی و موجودی ات را خالی کن به حسابم ! دلیل ؟ دلیل نمیخواد دیگه. تو داری میگی هرکی تو کاری نمره اش خوب بود حق داره دهان بقیه مردم را با دیوار یکی کنه واعتراض هم ممنوع ! د همینه دیگه ! والا ، اینکه حالا کسی تو نقاشی رتبه اش اوله ، بهش اجازه می ده ناموس مردم را هتک کنه ؟ آخه تو اصلا مخ داری ؟
جور ناجور آخر : اینهمه دخترای مردم رو کتک می زنن می کشن می خورن گاز می گیرن هیچی نمی گین اونوقت حالا صداتون در اومده ؟
حالا بجز اینکه سر اصل قسمت اول حرف جناب این حضرات بحث بنیانی هست، اتفاقا ، ما هم از همین کارهای شما تعجب می کنیم . اگه برای شما این جور چیزها بده ، چرا در مورد همچی چیزی تو دانشگاه ساکت موندین لال مونی گرفتین ؟ ضمناً اگه راست میگین چرا اعتراف نمی کنین که اگه حتی یک همچی موردی باشه قابل رسیدگیه و کسی نیست که از متخلف شکایت نکنه و اتفاقا ما هم قبول داریم چون امثال اونها اتفاقا با شماها هکماهنگ هستند تا بهانه لازم برای مظلوم نمایی و زیر سئوال بردن کل ماجرا رو دستش شما بدن. اما چرا حتی یک مورد مثل آدم رو نمی کنین ؟ البته تکلیف کارهایی مثل تجمع غیرقانونی و اقدام به براندازی جدا است. اونجا باید یه گوللله براساس قانون خالی کرد تو سرکوله کسی که دست به اقدام مسلحانه علیه حاکمیت بزنه . همه جای دنیا هم همینه تعارف معارف هم هیج جای دنیا نیست. کار درستی هم هست. اما اگه غیر اینه و مثلا در تذکر به حجاب همچی چیزی شده ، چرا خب نمونه رو دقیق رو نمی کنین ؟ شما که بلدین عکس بگیرین از مامور ناجا و هویتش رو هم می گین که دارین و حتی محل زندگی شون رو هم بلدید و حتی کد پرسنلی همه شون رو هم دارین خب چرا لال شدین ؟ چرا رو نمی کنین ؟ اما با همه این حرفها ، اگه حتی چنین چیزی هم وجود داشته باشه ، باید بیمار روانی باشید که چنین چیزی را مستمسک چنین موضوعی بکنید. مگه ما به خودمون اجازه می دیم بخاطر این موضوع بریم مثلا زرین کلک رو دهنش رو با دیوار یکی کنیم ؟ اعتراض ما اعتراض در حوزه اطلاع رسانی و خبر وفشار اجتماعی و درخواست برای مجازات قانونی است
برگرفته از وبلاگ پاسداران (ابوذر منتظر القائم)
نوشته شده توسط : سید مرتضی حسینی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ